تلاش گسترده دشمنان ملت و انقلاب بويژه مثلث امريكا، انگليس و رژيم اشغالگر در محو انقلاب و عبور از نظام اسلامي با شكستي مفتضحانه مواجه شده بود و وحدت و اقتدار ملي به نحو بيسابقهاي به نمايش گذاشته شده بود، ولي آقاي هاشمي در خطبه 26 تير، شرايط كشور را "بحراني" توصيف كرد و خواستار آزادي متهمان بازداشت شده فتنه و... شد. متهماني كه در 25 و 30 خرداد با قتل و كشتار و تخريب اماكن عمومي و اموال مردم، زنان و مردان و جوانان بيگناهي را به قتل رسانده، مساجد را آتش زده و مردم بيگناه را آشكارا مضروب و مجروح نموده و بيرحمانه به همه حقوق و آزاديهاي مردم هجوم آورده بودند، كودتاوار، حق آزادي و انتخاب مردم را ناديده گرفته و قانون اساسي را زير پا گذاشته بودند و عليه اسلام و نظام ديني شعار داده بودند.
ممكن بود آن روز آقاي هاشمي اين وضعيت را ناديده گرفته باشد، ولي حوادث روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و بهويژه عاشوراي 88 را هم نديد؟ آقاي هاشمي چگونه هتك حرمت امام، هتك شعارهاي ماندگار امام در دفاع از قدس شريف را "حق" فتنهگران ميدانست؟ ايشان چگونه با حضور فرزندان خود كه هميشه حامي آنان بوده و در آخرين مصاحبه خود بار ديگر از آنان دفاع كرده است، هتك حرمت عاشورا و جسارت بيسابقه به عزاداران را شاهد بود و تأييد كرد؟
بعد از عبور از همه وقايعي كه فتنهگران در طول هشت ماه و بعد از آن آفريدند، در آستانه سي و دومين سالگرد انقلاب شكوهمند اسلامي، جسور و مغرور بار ديگر بر همه اين رفتارهاي شيطاني صحه گذاشت و چراغ سبزي را روشن كرد كه "موسوي و كروبي" 25 بهمن را روز فتنه ديگري اعلام كنند. ملت منتظر اين پاسخ است كه بين اين بيان و فساد 25 بهمن چه رابطه و نسبتي وجود داشته است؟ كما اينكه اين پرسش نيز همچنان باقي است كه بين بيانيه و نامه بيسلام نوزدهم خرداد 88 و فتنههاي بعد از آن چه رابطهاي بوده است؟
بعد از حماسه پرشكوه 22 بهمن، روز وحدت و اقتدار و حركت بر آرمانهاي عدالتخواهانه انقلاب اسلامي، آتشافروزي 25 بهمن و قتل اشخاص بيگناه و مضروب و مجروح نمودن تعدادي از مردم و نيروهاي انتظامي و حافظ امنيت، از سوي چه كساني تحريك، سازماندهي و حمايت شده است؟
آقاي هاشمي در آستانه 22 بهمن و نيز اجلاس مجلس خبرگان رهبري كه بايد انتخاب رياست مجلس نيز برگزار شود، در شرايطي كه با موج گستردهاي از اعتراضات ملي با خود مواجه است، با چه هدف و رويكردي اينگونه آشكار مواضع فتنه را تأييد و محرك حركت ضد ملي 25 بهمن شده است؟ با چه پشتوانه و انديشهاي، در نقض اين اصول بيمحاباست. و هيچ نگراني ندارد!
گناه اين ملت، جز پايداري، استقامت بر حق، صلابت در برابر دشمن، عدالتخواهي، آزادمنشي، ظلمستيزي و فسادسوزي چيست؟ و چرا پايداري بر اين اصول از نظر ايشان "بحران" تعريف ميگردد؟ حركت خودجوش ملت بزرگ ايران در دو روز اخير، كه تجلي بصيرت، وفاداري به نظام اسلامي و اوج عشق و ارادت به ولايت و تبعيتپذيري آنان از رهبر معظم انقلاب اسلامي است، همچون حركت مردم قهرمان ايلام در خرداد 1360 در مورد بنيصدر ميماند كه بلافاصله منجر به عزل او از فرماندهي كل قوا از سوي امام(ره) شد. در حقيقت نتوانست آنچه را از رهبر انقلاب كسب كرده، حفاظت كند!
اينك اين رفتار حجت را بر همه قوا تمام ميكند:
1- مجلس محترم خبرگان رهبري اينك در برابر اظهارنظر مردمي قرار دارد كه شايد روزي به رئيس مجلس به عنوان نماينده رأي داده باشند، اينك در برابر نگرش او به رهبري و در برابر عدم صدق و وفاداري او، اعلام موضع كردهاند! و حجت بر نمايندگان محترم در اتخاذ تصميم در اين ارتباط تمام است.
2- براي قوه قضائيه، با بيش از يك سال مماشات با رجال فتنه عليرغم محكوميت قاطع سران فتنه به وسيله افكار عمومي، هنگام آن رسيده است كه در وقت اضافي، تيغ عدالت را يكسان براي همه قانونشكنان تيز كند و عدالت را برقرار سازد. براي ملت دشوار است كه در نظام عدل اسلامي، مجازات عاملان اين فتنه بزرگ را شاهد باشند، لكن آمران و مسببان اصلي فتنه در حاشيه امن و مصون از پيگرد قضايي و قانوني باشند.
3- وزارت علوم در مورد عضويت برخي سران فتنه در نهادهاي آموزشي تصميم قاطع و قانوني اتخاذ كند. آيا موسوي همچنان عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس است؟
4- و بر كساني كه غرب قبله آمال آنان است، معناي دموكراسي امريكايي - اروپايي را در اقدامات اراذل مشاهده كنند و ماهيت تمدن امروز غرب را شاهد باشند، تمدني كه رأي آزاد مردم را هرگز برنميتابد!
حجت بر همه مسئولان در برخورد با ساختارشكنان و قانونستيزان تمام است. اما بر فتنهگران آن روز كه امام راحل(ره) در برابر باجگيري موسوی از نظام و استعفا و مخفي شدن به او هشدار داد كه ملت از اين مسائل فراوان ديده و اراده آنان را اين تهديدها تكان نميدهد و آن روز كه رهبر معظم انقلاب بزرگوارانه در 29 خردادماه 88، فرصت تمكين به قانون و عدل را براي فتنهگران فراهم كرد، حجت بر آنان تمام شده بود. اينك كساني كه صبر و تحمل و مماشات را شرط آرامش و وحدت ميدانند، يك بار ديگر در سخنان امام(ره) در اوج اقدامات تروريستي منافقان در سال 1360 تأمل كنند كه خطاب به ليبرالها فرمودند: شما هميشه به من توصيه ميكنيد كه خشونت نكن، يك بار هم به منافقان بگوييد كه ترور نكنند، چرا هميشه امر به معروف و نهي از منكر اينان متوجه حاكم عدل و اجراي عدالت است؟
***
جناب رئيس قضا در همايش قضات استان تهران بعد از تشكر از مردم و نماينگان مجلس، خواستار كنترل احساسات شدند!!! و فرمودند سران فتنه تحت تعقيب!!! هستند!!!
كسي نيست بگويد بعد از اين همه مدت كه جرم در حد محارب آقايان سران فتنه، بر همه آشكار شده، آن هم با گذشت بيش از يك سال، اين حرف رئيس دستگاه عدالت جاي تعجب دارد كه صحبت از كنترل احساسات امت حزل الله ميزند. بنده از حرفهاي ايشان اينچنين برداشت كردم كه ما در هشت سال دفاع مقدس فقط با احساسات خود، دشمن را بيرون رانديم و بعد از هشت سال كه چندصدهزار شهيد، جانباز،اسير، مفقودالاثر و... داديم، احساساتمان كنترل شد و سر جاي خود نشستيم!!!! فرقي نميكند دشمن دشمن است چه داخلي كه منافق است چه خارجي كه وضعشان مثل روز براي ما روشن. ما از سر احساسات وارد معركه نشديم كه حال اين احساس را كنترل كنيم!!! براي برپايي عدالت تا آخر ايستادهايم. جرمي كه براي همه آشكار است دير طلب زمان چيست؟ تا كي ميخواهيد وقت كشي كنيد؟ در خواست همه ملت محاكمه سران فتنه و رساندنشان به اشد مجازات است ولاغير، چرا كه به فرمايش امام راحل «حفظ نظام اوجب واجبات است». حفظ نظام نه حفظ «مصلحت نظام».
نظرات شما عزیزان: